وقتی یه دختر واسه یه پسر اشک میریزه یعنی واقعاً دوسش داره


اما وقتی ...


یه پسربرای یه دختر اشک بریزه


یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه

 کاش...


کاش من هم کسی را داشتم ........
که با بستن چشمانم .......
حس قشنگ نگاهش را احساس میکردم .......
بوی نفسهایش را میشنیدم ........
کاش من هم کسی را داشتم .......
که حتی وقت نبودنم ....
عاشقم باشد ........
کاش .....

 

مـــذکر عزیــــز : " مـــــ♥ــــرد " بـــاش !


زمیــــن به مــــرد بودنـ ــــت نیــــاز داره !


مــــرد باش ؛ نـــه فقط با جســ♥ــمت !


مـــــرد بــــاش با نگــــاهت ، با احســ♥ــاست ، . . . !


مردونه حــــــرف بزن ، مــــ♥ـــــردونه بخنــــــد ، مردونه گریــــــه کن ،


مــــــردونه عشـــ♥ـــق بورز ، مردونه ببــــــــخش ، . . . !


مرد بــــــاش و هیچ وقت نامـــ♥ــردی نکن ؛


مخصوصـــــا در حق کســـــی که باورت کـــ♥ـــرده


و بهـــــت تکیـــــه کرده....


 

به سلامتی تو . . .

تویی که الان پشت مانیتور قوز کردی
...

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت

نمیذاره تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه

نفر میفتی تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال تویی که واس خودت آواز میخونی تویی

که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی

تویی که نمیدونی چه ریختی خودتو خالی کن...

اره رفیق به سلامتی توئی که حال و هوات مثل من طوفانیه

 پـــــــــــــــــــــــدرم


پــــــــــــــــــــــــــــــــــــدرم

دلم بهانه ات را می گیرد ...
چقدر امروز حس می کنم نبودنت را ...
صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم :

" جانم؟ .... مرا صدا کردی؟! 

 

Avazak.ir smili67 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili67 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili67 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)

اینجا دختر که باشی

با باورهایت بازی می شود ...
سر به زیر باشی و معصوم تو را محکوم می کنند به دهاتی بودن ...
مدرن باشی و امروزی محکوم می شوی به بی خانواده بودن ...
اینجا دختر که باشی
وقتی هیچ توجهی به پسر نکنی می گویند:بد شکست خورده است !!!
وقتی برای حرف پسر تره خرد می کنی و اهمیت قائل می شوی می گویند :
کارش همین است !!!
اینجا دختر که باشی
هوا تاریک نشده باید خانه باشی
پسر نیستی که نیمه شب هم بیایی بگویند:مرد شده ...
دنبال یک لقمه نان حلال است !!!
اینجا دختر که باشی
بخواهی با دلیل و منطق حرف بزنی می گویند : بس است دیگر !
قدیم از دیوار صدا در می آمد ...
از دختر نه !!! آخرالزمان شده ...
پسر نیستی که بگویند دیگر می تواند گلیمش را از آب درآورد...
اینجا دختر که باشی
نهایت تفریحات سالم زندگی ات رفتن به سینماست با دوست قدیمی ات
پسر نیستی که آخر هفته با دوستان هوس شمال رفتن به سرت بزند ...
اینجا دختر که باشی
زود ازدواج کنی می گویند:هول بود...می ترسید قحطی پسر شود !!!
دیر که ازدواج کنی می گویند : ترشیده بود !!!
پسر نیستی که زود ازدواج کنی بگویند:با خدا بود...می خواست به گناه نیوفتد ...*دختربیچاره---------

 

اگر روزی داستانم را نقل کردی:

بگو بی کس بود اما کسی را بی کس نکرد

بگو تنها بود اما کسی را تنها نگذاشت

بگو دلشکسته بود اما دل کسی را نشکست

بگو کوه غم بود ولی کسی را غمگین نکرد

و

شاید بد بود اما

بدی کسی را نخواست...!

 


 

 


من رابــطه هایی را دوســت دارم که دو طــرفه اند...

هــر دو می‏کوشــند برای ادامــه دار شــدنش...

.

.
هــر دو خطــر می کنــند...
هــر دو وقــت می گــذارند...
هــزینه می کنــند...


هر دو برای یک لحظــه بیــشتر، در کنــار هــم بــودن

با زمــان هــم می‏جنــگند...


من عاشــــق رابطــه‏های دو طــرفــه‏ام.
رابطه هــایی که بــرای هر دو طرف ادامــه ‏اش،

با ارزش‏تــرین چــیز دنــیاست.
بــــرای هــــر دو...!

 دختری با رویاهای شکسته

میگفت پای رفتن ندارم راست میگفت با سر رفت
by : x-themes
 
 

پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: “قیمتت چنده خوشگله؟”سواره از کنارت گذشتم، گفتی: “برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!”در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود!در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود!در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فريادکشید و تو پشت سر من بلندگفتی: “زهر مار!”در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود!نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی!در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی! من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی!تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است!من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام!عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی!عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ!من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است!وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است!نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت.من با تو برابرم،خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری وهمگامی با مرا نخواهی یافت تازمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی!گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودندامروز تو برای هم گامی با من(و نه تصاحب من – که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم دادخودم را نه به قیمت هزار سکه ویک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت............................................................................................... پیاده از کنارم گذشتی و اخمت سهم نگاه مشتاق من بود و لبخندت نصیب آنکه سواره بود!سواره از کنارم گذشتی و مرا اصلاً ندیدی و کرشمه ات را به آنی ارزانی دادی که قیمت ماشینش از خونبهای من بیشتر بوددر صف نان نوبتم راگرفتی و بروی خودت هم نیاوردی در اتوبوس بین ما نرده آهنی بود، جایم را اگر به تو تعارف میکردم میگفتی یا دیوانه است یا مرض دارد در سینما، دیدم که تهمینه میلانی تمام مردان را شیطان تصویر کرده، کفرم درآمد، نیکی کریمی جیغ زد و گفتم زهرمار! دعوا که کردم، او که میدانست مادر و خواهرم را بیشتر از خودم دوست دارم به آنها ناسزا گفت تا بیشتر بسوزم آزادی ات را صاحبان قدرت گرفتند،همانان که از قدرت ثروت اندوختند و تو که مدل ماشین پسرانشان را میدیدی دست و پایت شل میشدمن ازدواج نکردم چون تو چشم و هم چشمی داشتی و به انگشتر سه میلیونی نظر داشتی، تازه این فقط یک حلقه بود از زنجیر خواسته هایت صفت ترشیده را اولین بار از خودت شنیدم، کوچکتر بودی یادت هست میگفتی معلم ریاضیتان شوهر نکرده، گفتی ترشیده!عاشق که شدم تلفنم را قطع میکردی و بهانه ات حضور میهمانهایتان بودعاشق که شدی، فردا که مادر میشوی را ندیدی؟ دلت نمیخواهد همسر پسرت را بپسندی؟ تو و مادرم یکی هستید!من باید اضافه کاری کنم تا تو در هر میهمانی لباسی جدید بپوشی تا به تو بگویند خوشتیپ من باید شبها هم کار بکنم تا تو سفره ات رنگین باشد و به تو بگویند کدبانوخسته از اضافه کاری برگشتم و گفتی پوشک بچه را عوض کن چون من ناخنهایم را تازه لاک زده ام وقتی خواستی طلاق بگیری، “گفتند” بچه مال پدر است! من نگفتم، همان دینی گفت که تو برایش از پس اندازمان سفره ابوالفضل می انداختی و یکهو خواب میدی که باید به حج بروی، آنهم در اوج گرفتاریمان آری، اینچنین است خواهر من! .................................................................................................... رفتارهای زشت ما از پس هم می آیند حالا که میخواهی تغییر کنی من هم برآنم که بهتر باشم و شادتر باشیم در کنار هم، من و تو ، بدون هر نوع بغض و کینه و تبعیض جنسی مایی بهتر برای برای فردا و آینده ای بهتر